هخامنش
پرنده مهاجر ای پرنده مهاجر سفرت سلامت اما به کجا میری عزیزم قفسه تموم دنیا روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری می گذره روزای عمرت توی جاده های خلوت تا بخوای برگردی خونه گم میشی تو باغ غربت واسه ما فرقی نداره هر جا باشه شب میشینی دلخوشیم به اینکه شاید سحرو یه روز ببینیم آخرش یه روزی هجرت درخونتو می کوبه تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه
نوشته شده در جمعه 90/9/18ساعت
11:11 عصر توسط مصطفی نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |